سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فرشته

صفحه خانگی پارسی یار درباره

یه روز

یک روز عشق و دیوانگی و محبت و فضولی و....



داشتن قایم موشک بازی می کردند تا نوبت به



دیونگی رسید همه رو پیدا کرد اما هرچی گشت اثری



از عشق نبود فضولی متوجه شد که عشق پشت یک



بوته گل سرخ قایم شده ودیونگی رو خبر کرد و اونم



یک خار بزرگ برداشت و تو بوته گل سرخ فرو کرد



صدای فریاد عشق بلند شد وقتی همه به سراغش



رفتن دیدن چشماش کور شده و دیونگی که خودشو



مقصر میدونست تصمیم گرفت همیشه عشقو همراهی



کنه و از اون روز به بعد وقتی عشق به سراغ



معشوقش میره بدی های اونو نمی بینه و دیونگی همیشه کنارشه .