سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فرشته

صفحه خانگی پارسی یار درباره

واژه

واژه غریبی است ...
واژه ای که روزها یا شایدم ماههاست که با آن خو گرفتم
که چه سخت است انتظار
هر صبح طلوعی دیگر است بر انتظار فرداهای من !
خواهم ماند تنها در انتظار تو

چرا نوشتم در برگ تنهاییم برای تو , نمی دانم ؟
شاید که روزی بخوانند بر تو , عشق مرا


می دانم روزی خواهی آمد , می دانم ...
گریان نمی مانم , خندانم
برای ورودت ای عشق
وقتی به یادت می افتم , به یاد خاطراتت...
نامه هایت را مرور میکنم , یک بار ... نه بلکه صدها بار
وجو دم را سراسر عشق فرا می گیرد ...
و اشک شوق بر گونه هایم روانه می شوند ...


تنها می گویم ، همیشه در

منی !!!